یوسفم کو ...
.: جـــوزا :.
خنده بر لب می زنم تا کس نداند راز من / ورنه این دنیا که خندیدن نداشت....
http://youhosting.ir
نگارش در تاريخ پنج شنبه 3 آذر 1390برچسب:دلنوشته,مادربزرگم,یوسفم کو, توسط هدیه صادقی

 با سلام خدمت دوستان عزیز

همونطور که قولشو داده بودم

  قصد دارم توی این وبلاگم دوبیتی ها ی مرحومه مادربزرگم " طوبی پاسار " رو که

در وصف پسر جوون مرگش " یوسف " سروده رو بذارم. امیدوارم خوشتون بیاد و

براش فاتحه ای بخونید! البته این بخش مخصوص اعضا هستش و

برای خوندن این بخش باید عضو بشید.

در ستون کنار وبلاک باکس اعضا رو می تونید مشاهده کنید و از اونجا عضو بشید.

البته این دوبیتی ها رو در بخش ادامه مطالب میذارم و شما با کلیک روی

 گزینه ادامه مطالب شاهد فرم ثبت نام اعضا خواهید بود و میتونید از همونجا عضو بشید.

پس هر وقت پستی رو با عنوان یوسفم کو دیدید بدونید مختص اعضا هست.

 اضافه کنم: من که سعادت دیدن دایی یوسف رو نداشتم، گاهی از حسرت ندیدنش،

خیلی دلتنگ می شم. همه می گن خیلی خوشگل و زیبا و رعنا بوده، وقتی فوت شد

فقط 13 سالش بود، موقع تشییع هیچکس  باور نمی کرد یه بچه 13 ساله باشه،

همه می گفتن برو!!!! کجا به این هیکل و قد وبالا می خوره 13 ساله باشه؟!

همه میگفتن حقا که  اسم یوسف برازندشه!!!!!!! .

بعد فوتش تا چهل روز داییام پا برهنه می رفتن سر مزارش.

توی گرمای شدید مرداد اونم توی خوزستان حاضر به پوشیدن کفش نبودن.

 مادربزرگم  مثل دیوونه ها شده بود، بی اختیار از خونه میزد بیرون و

راهشو می گرفت میرفت، بعد همسایه ها می آوردنش که بابا مواظب

مادرتون باشید بلایی سرش نیاد!!!. مادربزرگم خیلی سختی توی

  زندگیش کشید، دنیا  خیلی باهاش بد تا کرد،

اما دیگه طاقت این یکی رو نداشت واقعا کمرش رو شکوند،

  کمر همه رو شکوند...

  اینو توی شعراش خوب می تونید لمس کنید...

 

  سر کند دل روز و شب با یاد تو

  ای بنازم مستی فریاد تو

  رام گشتی بهر رفتن بی صدا

  صید کرد آسان تو را صیاد تو.

 

  منتظر دوبیتی های بعدی در پست های بعدی باشید...

 



نظرات شما عزیزان:

امین
ساعت1:50---17 مرداد 1391
سلام هدیه جونم واقعا که وبلاگ خیلی قشنگی داری ولی ی چیز خوشحالیم رو دوچندان کرد اینکه روز تولدمون ی روز ،ماه و سال باهم یکی هستن و این برام ی حادثه جالب بود
پاسخ: سلام واقعا که خیلی جالبه اصلا شاید ما دوقلو باشیم از همون دقلوهایی که تو بیمارستان یکیشونو دزیدن و یا جاشو با یه نوزاد مرده عوض کردن عین فیلما!!!!!! فک کن!!!!! :d


مهتاب
ساعت17:46---12 آذر 1390
سلام هدیه جان

خوبی خانوم

شعر زیبایی بود

من آپم خوشحال میشم بیای پاسخ: مرسی حتما در اولین فرصت سرمیزنم


هستم شاید هم نه=جوشش دل
ساعت17:48---11 آذر 1390
سلام.متنت عالی بود.به وبلاگ جدیدم یه سری بزن که بعد نگی من بی معرفتم.
پاسخ: مرسی حتما در اولین فرصت سرمیزنم


sheida
ساعت16:53---10 آذر 1390
سلاممممممممممممممممممممممممم


هدیه جون چه خوشگل شده اینجا


مباررررررررررررررررررررررررر ررررررررررررررک




sheida
ساعت16:52---10 آذر 1390
سلاممممممممممممممممممممممممم


هدیه جون چه خوشگل شده اینجا


مباررررررررررررررررررررررررر ررررررررررررررک


پاسخ:
پاسخ: مرسی نازنین


محمد نیکنام
ساعت20:16---9 آذر 1390
سلام اجی جونم

بخدا اینقدر دلم برات تنگ شده بود که ......

اجی جونم تورو خدا از دست داداش کوچولوت ناراحت نشو

بخدا حالم بده بنا به علتی

اجی جونم بخدا شرمندم

روی نگاه کردنتو ندارم

هههههههههههههههههههههههههههه ههه

فعلا بای تا یه موقع بهتر

الان خستم میرم استراحت
پاسخ:انشاالله هرچه زودتر خوب بشی برات دعا میکنم


حورا
ساعت3:33---8 آذر 1390
سلام عزیزم.

وبلاگ خیلی خیلی جالبی داری. پاسخ: خیلی ممنون این نظر لطف شماست عزیزم


تهرانی
ساعت6:49---6 آذر 1390
سلام عزیزم

خوبی؟

چقدر وبلاگت دیر بالا میاد پاسخ: نه نتونستم گفتم که فایل خرابه نه تبدیل میشه و نه روی هیچ پلیری اجرا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: